براے امیـــــرحسین♡امیـــــرعباس

بازهم بوی محرم می آید...🖤🖤🖤

آروم آروم آروم بوی ماتمت می آید.                                        آروم آروم آروم باز محرمت می آید. باز هم بوی محرم می آید... بوی شهادت ...بوی خون... بوی غربت و مظلومیت... چیزی نمانده که زمین سیاه پوش و آسمان گریان شود صدای ضجّه های قلبم را میشنوم غوغاست دلم... " سلام بر حسین " " سلام بر ابالفضل العباس " " سلام بر قلب زینب صبور " ۴روز مونده تا ماه محرم... ...
26 شهريور 1396

همین الان یهویی...

الان که دارم این پست رو مینویسم امیرحسین و امیرعباس شما خوابید بابا هم خوابه حال هممون خوبه شکرخدا جای عمل من هم خوب شده پریروز صبح خودم نخ بخیه رو کشیدم قبلش میترسیدم ولی دلو زدم به دریا گفتم یه لحظه اس دیگه آخه نخش خیلی اذیتم میکرد. شبش هم عروسی دعوت بودیم. شما ظهر خوابیدید ومن هم خونه رو جمع وجور کردم و رفتم آماده شدم شماهم ۲ساعتی خوابیدیدوبیدارشدید لباساتونو پوشوندم و آمادتون کردم باباهم آماده شدو رفتیم دنبال عمه ایناکه باهم بریم عروسی من یکم استرس داشتم که یه موقع اذیت نکنیدو.... ولی اون شب پسرای خوبی شده بودید وبرعکس همه مهمونی وعروسیها که رفته بودیم اصلا اذیت نکردید وبرای خودتون دوست پیداکرده بودیدو باا...
26 شهريور 1396

مادریم...

۲سال و ۶ماه از مادریم میگذره وهنوز سرخوش از روزهام هستم . هنوز تب میکنم برای پسرام . هنوز دل دل دارم برای هر آنچه که در روز میگذرد . هنوز دلم میخواد پسرام تا الهه ی صبح پیشم بخوابن . پسرام دیگه  بزرگ شدن . تفریحاتشون خیلی فرق کرده . دقتشون پیش از پیش زیاد شده . از نظر موتوریک خیلی ازشون راضیم . خلاقیت خیلی خوبی هم دارن . میتونه کفششان رو بپوشن . مسواک بزنن . شلوارشونو بپوشن . جوراباشونو رو میپوشن و روهمه چی دقت زیادی دارن... کم وبیش دیگه دستور غذایی 🍽دارن که مامان آش دوغ یا ماهی یا گوشت... الهی فداتون بشم پسرای گلم ...
24 شهريور 1396

بادکنک...

میخوام برای پسرام بیشتر از هر اسباب‌ بازی دیگه‌ای بادکنک بخرم. بازی با بادکنک خیلی چیزا رو بهشون یاد می‌ده. بهشون یاد می‌ده که باید بزرگ باشن اما سبک، تا بتونن بالاتر برن. بهشون یاد می‌دن که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین بروند، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشن. و مهمتر از همه بهشون یاد می‌دن که وقتی چیزی رو دوست دارن نباید آنقدر بهش نزدیک بشن و بهشون فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بدن. میخوام برای پسرام بیشتر از هر اسباب‌ بازی دیگه‌ای بادکنک بخرم. بازی با بادکنک خیلی چیزا رو بهشون یاد می‌ده. بهشون یاد می‌ده که باید بزرگ باشن اما سبک، تا بتونن ...
24 شهريور 1396

مادر یعنی...

مادر یعنی زندگی 🤰 مادر یعنی عشق  ️ مادر یعنی مهر  مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت ، اشک میریزه  با خنده هات می خنده  ️ مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توئه و با هر... لبخندت ، زندگی میکنه  مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت  و به تو میگه ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم... مادر یعنی اون فرشته ای که صبح که خوابی آروم میز صبحونه رو  میچینه تا وقتی بلند شدی زندگی رو لمس کنی  مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صبح  بالا سرت می شینه و نگرانه  مادر یعنی اون فرشته ای ، که وقتی موقع کار میگی خسته شدم   با اینکه پاهاش درد میکنه می...
19 شهريور 1396

بیمارستان...

سلام به پسرای گلم امروز که این پست رو مینویسم حال من خوووبه خووووبه امروز ۴روزه که از بیمارستان مرخص شدم اومدم خونه من و بابایی ۳۱م رفتیم بیمارستان شریعتی و تا من بستری بشم برای فرداش که عمل داشتم اون روز که رفتیم شب قبلش منو شما گل پسرام امیرحسین و امیرعباس رفتیم خونه عزیز(مامان من) اونجا خوابیدیم شما گل پسرا خونه عزیز اینا چندوروزی مهمون بودید که تا من از بیمارستان بیام خونه صبح ساعت۶ونیم منو بابایی رفتیم وای که چقققدرررر جداشدن ازشما برام سخت بود ومن همچنان گریه میکردم شما خواب بودید و اصلا متوجه نشدید جدایی سختی بود برای من خب چاره ای نبود باید میرفتم... رفتیم بیمارستان و گفتن ساعت۳ بریم تشکیل پرونده بدیم...
8 شهريور 1396
1